محل تبلیغات شما
من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان که شنیده است نهانی که درآید در چشم یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان یک جهان راز در آمیخته داری به نگاه در دو چشم تو فرو خفته مگر راز جهان چو بسویم نگری لرزم و با خود گویم که جهانی است پر از راز بسویم نگران چه جهانیست جهان ،نگه آنجا که بود از بد و نیک جهان هر چه بجویند نشان گه ازو داد، پدید آید و گاهی بیداد گه ازو درد همی خیزد و گاهی درمان نگه مادر پر مهر، نمودی از این نگه دشمن پر

درد من این روزها از جنس دردی دیگر است

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان --- که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

اي چهره زيباي تو رشک بتان آذری

راز ,جهان ,تو ,چشم ,گه ,گاهی ,به نگاه ,و گفتن ,توان دیدن ,گفتن نتوان ,راز توان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شادی و نشاط در مدرسه، محیط امن آموزش پرسش مهر20